23مرداد1384
امضاي من در اين نامه نيست، اما در وبلاگم منتشرش مي كنم. چرا؟ چون در اين نامه اسامي بزرگاني ميبينم كه خواستهاي دارند و مطمئنا بامطالعه نامه اقدام به امضاي آن كردهاند. براي اين بزرگان و ديگر دوستان امضا كننده احترام قائلم و آنان را دلسوز براي وطن مي دانم. اگر دوستان امضا كننده از فراخوان يا مسابقه و يا نامهاي كه من در گذشته ترتيب داده و نوشته بودم، استقبال نكردند، دليل نميشود كه امروز انتقام بگيرم! ميخواهم يك جا اين انتقام گيريها را تمام كنم. ميبينم كه تمام نامهها و بيانيهها دارند به صورت فرسايشي و شخصي زير سئوال مي روند و رنگ مي بازند.
متاسفانه اين معضل از طرح رفراندوم توسط تعدادي از روشنفكران شروع شد و فعلا در اين نامه موج مي خورد كه قطعا به نفع اقتدارگرايان حكومتي خواهد بود.
نامه جمعی از بلاگرها خطاب به مردم ایران!
روشنفکران، اندیشمندان، شاعران، نویسندگان، روزنامهنگاران، بلاگرها و گروههای سیاسی مسئولند و باید راهی برای نجات کشور از وضعیت فرسايشی موجود پیدا کنند. نوشتن نامه، امضا کردن طومار، گذاشتن لوگو و اینگونه کارهای دفاعی همواره توأم با خستگی و فرسودگی و تلف کردن انرژی است. چنین کارهایی را ادامه میدهيم اما معتقديم که روند مبارزه اينک شيوهی ديگری را میطلبد.
بيست و شش سال گذشت و ما مدام داريم دفاع میکنيم که آدمی را از دست ندهيم. جمهوری اسلامی همه را به بازی گرفته، و همه مشغول اين مبارزهاند که يک روزنامهنگار کشته نشود، يک وکيل به اتهام جاسوسی در زندان نپوسد، يک زن سنگسار نگردد، و اين بازی تمامی ندارد. بيست و شش سال است که آدمها به جرم جنگ مسلحانه، بابيگری، جاسوسی، زنا، اهانت به اسلام، ايجاد تشويش اذهان عمومی، اهانت به رهبری، و هزاران جرم اينچنينی آزار میبينند و يا کشته میشوند، و ما قبل يا پس از حادثه واکنش نشان میدهيم.
روشهای دفاعی نتیجه نمیدهد. ما ایمان و اعتقادمان بر اين است که بايد از جسدبازی فاصله بگيريم، بايد از کابوس آنها رويا بسازيم. ما میتوانيم با طرح موضوع و ايجاد فکر آنها را به موضع دفاعی و سلبی بکشانيم. ما فرهنگ و خبر و هنر توليد میکنيم، آنها اگر میتوانند هزينه کنند و جلو آن را بگيرند. میدانيم که نمیتوانند. ما با آخرين تکنيکها، با تمام امکانات رسانههای جهانی از در و ديوار به درون خانهمان، ايران راه پيدا میکنيم تا جنگيرها بفهمند که جامعه نيازمند رهايیست، که حق انسان اعدام و سنگسار و آويختن و شکنجه و شلاق نيست، که شأن انسان آزادی و برابری و عدالت اجتماعی است.
اگر کسی فکر میکند سید علی خامنهای خداست و شاهرودی و مرتضوی برایش کار عزراییل را انجام میدهند و فقهای شورای نگهبان هم نگهبانان جهنم او هستند، خواهند دانست که يکبار زندگی میکنند، خواهند دانست که فريب اين متقلبان خدازده را نخواهند خورد.
نگاه کنید به مجلس مملکت، به رییس جمهورش که بناست کشور را بر پایهی استخاره اداره کند، نگاه کنيد به هجوم چهار پنج سايت و وبلاگ تروريستی که آنها ادارهاش میکنند! باور کنيد از وحشت به این زوزه کشیدن روی آوردهاند. در اندازههای ايران و توان روشنفکرانش نيستند. از ترس و وحشت روزنامهنگاران و روشنفکران و دانشجویان را در زندان سرکوب میکنند که ادای قدرت را دربياورند. هر صدای معترضی را خاموش میکنند، اما نمیدانند که صدای اعتراض از خانهی خودشان، از فرزندشان، از نزديکترين فردشان در سينه مانده است. از ترس آدم میکشند و ناگاه میبينيم جسد چهرهای برجسته در کوچه و بازار پیدا میشود.
آی آدمهای مسلمان، چپ، کمونیست، سلطنتطلب، کافر، بهايی، ارمنی، يهودی، زرتشتی، پیروان ادیان مختلف ... آهای ایرانی! نجات کشور در حرکت است و شرایط آن امروز فراهم شده.
ما امضاکنندگان این نامه معتقديم که با ایجاد امید در مردم از این حالت انفعال و دفاعی خارج شويم و در گامهای نخست در حمايت از مردم زجرديدهی کردستان به ياریشان بشتابيم. آزادی بیقيد و شرط زندانيان سياسی حق ماست، و با يورش به تمامی احساس خبری، آنها را از تاريکخانهها بيرون میآوريم. ايران کشور ماست، و آزاد کردنش هزينه دارد. با تمام وجود برای آزادی ايران تلاش میکنيم، و با ايجاد کار فرهنگی و خبررسانی بهموقع و افشای نکبت، به زندگی نور میتابانيم.
ايران نيازمند رهايی است، و ما ايرانیها نيازمند هماهنگی و يکپارچگی و فکرهای نو هستيم. حرکت را پرقدرت آغاز میکنيم.
عزیرانی که علاقهمند به امضای نامه هستند لطفا از طريق فرمهای مربوطه و یا از طریق assada@gmail.com به اطلاع ما برسانید تا نام شما یا وبلاگتان به لیست اضافه شود.
اسامی بلاگرهای امضا کننده نامه