Tuesday, May 31, 2005

علما راهی پیدا کنید

1384/3/10
از شب قبل، بیشتر سایتها و وبلاگ ها در ایران فیلتر شده است. عجیب افتاده اند به جان اینترنت. دیگر سایت و وبلاگ بدردخوری باقی نگذاشته اند. این طور که پیش می روند، فکر می کنم ایسنا را هم فیلتر کنند. دوستان مسئول و دست در کار اینترنت که با سرویس دهنگان اینترنتی تماس گرفته وعلت فیلترینگ گسترده را جویا شده اند، نزدیکی به روز انتخابات و ایام تبلیغات کاندیداها را به عنوان علت اصلی فیلترینگ گسترده جواب گرفته اند.
چند سال پیش، عده ای بچه خوش تیپ و مامانی و در آمریکا تحصیل کرده که به سیستم شبکه و اینترنت وارد بودند و درس اش را هم خوانده بودند، با راه اندازی شرکتی به نام "پارس آنلاین" در ایران، خدمات اینترنتی ارائه دادند. اما از آنجا که در کار خود از دیگر رقبا برتری داشتند و سرویس شان هم با کیفیت بهتری به متقاضیان ارائه می شد، فورا مورد توجه دادستانی و آقایان وزارت اطلاعات قرار گرفتند و از آنجا که سرمایه کلانی هم در کار گذاشته بودند، خیلی راحت و بی سر و صدا و دردسر به خدمت دادستانی درآمدند و دانش خود را در جهت مسدود کردن سایت های اینترنتی به کار انداختند. بسیاری از آگاهان در این زمینه بر این اعتقاد هستند که مهندسان پارس آنلاین اولین کسانی بودند که سیستم فیلترینگ در ایران را راه اندازی کرده و گسترش دادند.
اکنون کار این شرکت به جایی رسیده است که هرگاه سایت جدیدی را فیلتر می کند، همگان متوجه می شوند که از طرف دادستانی دستور جدید آمده و به زودی دسترسی به سایت مذکور در دیگر سرویس دهنده های اینترنتی غیر ممکن خواهد شد.
اما با تمام این مشکلات و مزدوری عده ای مهندس جوان، فکر می کنم هنوز راهی برای عبور از سدهایی که برای سایت ها و وبلاگ ها ساخته شده ، وجود داشته باشد و کسانی که در کار شبکه و اینترنت خبره هستند، این روزها باید آستین بالا بزنند و با حرکت حساب شده دادستانی مبارزه کنند که قصد دارد تا روز انتخابات جلوی فعالیت سایت های خبری و وبلاگ های پرخواننده را بگیرد.
علما این روزها باید فعال تر باشند که اسلام بدجوری در خطر است.

Monday, May 30, 2005

از يك منظر اصلاح‌طلبم و از يك منظر انقلابي

عكس: بي بي سي

عطف اظهارات گنجي در مصاحبه امروز با خبرنگاران داخلي و خارجي، اين پاراگراف است كه مي گويد:
" من از يك منظر اصلاح‌طلبم و از يك منظر انقلابي. اين دو را با گفته‌هاي واپس‌گرايان قاطي نكنيد. براي رسيدن به اهداف دموكراسي‌خواهانه از دو روش انقلابي و اصلاح‌طلبانه مي‌توان استفاده كرد كه اگر معناي روش انقلابي، روش خشونت‌بار باشد، من انقلابي نبوده و نخواهم بود و دگرانديشان نيز هيچ‌گاه از روش انقلابي به اين معنا استفاده نخواهند كرد. ما خواهان آزادي و حقوق بشر هستيم و اين اهداف راديكالي است كه با روش‌هاي اصلاح‌طلبانه مي‌توان به آن رسيد. اصلاحات از نظر من گذار از نظام اقتدارگرا به دموكراتيك است و من خواهان يك جمهوري دموكراتيك هستم."

مرخصي گنجي و لوگوي دكتر معين

1384/3/9
گنجي به مرخصي آمد. خبر بسيار خوشحال كننده‌اي است. اميد دارم كه در مدت مرخصي به درمان بيماري‌اش بپردازد و بهبود يابد.
اما درباره لوگوي بالاي صفحه وبلاگم؛ تا به امروز درباره انتخابات آينده و كانديدايي، مطلبي ننوشتم و گذاشتم به سر فرصت تا شرايط پايدار شود و دور از هيجان و دست‌پاچگي، نظرم را درباره انتخابات بنويسم. البته در اين نوشته قصد شرح كامل نظرم را ندارم و فقط به اين اكتفا مي كنم كه با نصب لوگوي دكتر معين، كانديداي مورد نظرم را براي انتخابات رياست جمهوري معرفي مي كنم و دليل انتخاب معين را هم مي گذارم براي روزهاي بعد و موقع‌اش كه مفصل خواهم نوشت. پس تا بعد...

با کامپیوتر می توان انقلاب کرد

1384/3/9
چه عالی ست از خانه ابراز همدردی کردن. بعد از شام بنشینی و با کیبورد کامپیوتر در ستایش اکبر گنجی مطلب بنویسی و از اعتصاب غذایش به درد آیی. چه خوب با چند تا کپی و پیست کردن اعلام حمایت کنی و بعد، کلی از خودت هم راضی باشی که برای اکبر کاری کردی. مثلا بمباران گوگلی کردی و افکار جهانی را به سمت اش جلب کردی. با این همه امکانات حالا بلند شوی و تو گرما بروی جلوی مجلس و پلاکارد اکبر را بگیری که چه شود؟ وقتی می شود در خانه نشست و برای اکبر شمارش کرد که چند روز و ساعت و دقیقه و ثانیه در زندان است و برایش افسوس خورد، مگر بی کاریم که برویم جلوی مجلس و داد بزنیم، یک وقت این بی پدر و مادرها نشان مان می کنند و سر از زندان درمی آوریم. حالا خر بیار و...
من یکی که از خانه خودم اعلام حمایت می کنم و به همه دوستان –بالاخص روزنامه نگاران شجاع- اعلام می کنم که از خانه و با کامپیوترهایشان کارهای بزرگی می توان کرد؛ بمباران گوگلی، امضای نامه، یک هفته سکوت، تغییر نام وبلاگ و خلاصه به نظرم حتی از طریق کامپیوتر و اینترنت هم می شود انقلاب کرد. به طور مثال، اتاقی در پالتاک ساخت و هر کس به نوبت، دو- سه شعار آب دار نثار بالاترین مقامات کند. چرا در جایی تجمع کنیم و از وقت و زندگی مان بزنیم و تازه برای خودمان خطر بخریم.
در این چند روز تحصن، روزنامه نگارانی که تعدادشان به پنجاه نفر هم نرسید، واقعا خیلی بیکار هستند که وقت شان را رفتند جلوی مجلس تلف کردند و شعار دادند. مطمئنا یک عده از آنان اعتقادی به گنجی هم ندارند و فقط برای شهرت رفتند. بیشتری شان هم از روزنامه نگاران درجه دو-سه هستند، وگرنه که درجه یک ها در جایگاه شان نیست این جور جاها و افتخار نمی دهند.
خلاصه که با این کامپیوتر خیلی کارها می توان کرد و از وجود همین رایانه است که امروزه صدای امثال گنجی به همه خانه ها می رود و به همین خاطر است که دیگر تجمعات خیابانی و تحصن های صنفی جذابیتی برای کسی ندارد و به شکست منجر می شود.

Sunday, May 29, 2005

آخرين روز تحصن روزنامه نگاران مقابل مجلس



















































تشریف بیاورید

1384/3/8
همکاران محترم روزنامه نگار امروز را فراموش نکنید. خواهشا قرارها و جلسات را بگذارید برای بعد از ساعت 13 و افتخار دهید و در تحصن مقابل مجلس شرکت کنید. تحصن از ساعت 9 صبح شروع می شود. می دانم گرفتاری تان زیاد است اما امروز روز دیگری ست و حضور شما اهمیت دارد.

Saturday, May 28, 2005

دیگر در هر نفسم
صدای صد ناله است
که هر ناله
نه از سر نزار
از برای بدون است.

Wednesday, May 25, 2005

پاسخ یک پرسش

1384/3/4
دوستي با نام مستعار ني لبك در بخش كامنت ها سئوالي مطرح كرده كه جاي توضيح و پاسخگويي دارد. ايشان پرسيده اند كه اگر مردم به روزنامه نگاران بپيوندند و در حمايت از آنان جلوي مجلس تحصن كنند، پذيرفته مي شوند؟
در ابتدا بايد عنوان كنم كه تحصن روزنامه نگاران در اعتراض به هتك حرمت شان توسط راه يافتگان مجلس هفتم است که در نتيجه كاملا صنفي می شود. من، شخصا، درباره پيوستن مردم به جمع متحصن روزنامه نگار مي توانم نظر دهم اما از طرف جمع نمي توانم چراكه نه اجازه اين كار را دارم و نه سخنگوي جمع هستم. اما اگر نظر مرا بخواهيد، بايد تاكيد كنم كه پيوستن مردم هيچ اشكالي ندارد ولي بايد حرمت جمع متحصن را نگه دارند و شعارهاي خارج از تصويب متحصنان سر ندهند. در دو روز تحصن برگزار شده جلوی مجلس، بارها شاهد بوديم كه عده اي ناراضي كه از فشار اقتصادي و اجتماعي و سياسي به تنگ آمده اند، در جمع روزنامه نگاران مي افتادند و شروع به فحاشي به بلند پايه ترين مقامات مملكتي مي كردند. نمي خواهم عمل‌شان را نفي كنم كه نظري در اين باره ندارم اما خارج از چارچوب صنفي مي شود و حركت روزنامه نگاران را به انحراف مي كشد. وقتي به آنان تذكر هم داده مي شد، با ركيك ترين ناسزاها به روزنامه نگاران صحنه را ترك مي كردند.
به اين ترتيب است كه معتقدم موضعگیری ها بايد در چارچوب صنفی باشد و تنها در حمايت از روزنامه نگاران وگرنه جز مشكل و شكست تحصن كار ديگر نخواهند كرد.

Tuesday, May 24, 2005

سومين روز تحصن

مجلس جاي آدمهاي بي لياقتي مثل من(كوچك زاده) نيست.

براي سومين روز تحصن دوربين نبرده بودم؛علت داشت كه بماند براي بعد. اما مي خواهم گله كنم. گله از دوستان همكار. روزنامه نگاراني كه ديروز در انجمن راي قاطع بر تحصن دادند و امروز جلوي مجلس حاضر نشدند. سر ساعت 9 صبح بود كه به درب مجلس رسيدم و تنها سه نفر اصلي و اداره كننده را ديدم؛ شمس الواعظين، زهدي و احمدي. به جمع شان پيوستم تا نيم ساعت بعد كه دو-سه نفري از بچه ها آمدند و تا ظهر جمع تنها به پنجاه–شصت نفر رسيد. خجالت داشت. خيلي هم خجالت داشت؛ همكاران محترم حوصله تحصن بيش از دو روز را ندارند و به روز سوم كه مي‌رسد همه كاردار مي شوند. جالب هم اينكه غايبان كه از آنان انتظار حضور مي رفت، همه از روزنامه نگاران مطرح هستند. به نظرم نمي توان گرفتاري را توجيه قرار داد. من در دو روزنامه مشغول به كار هستم و برنامه ام فشرده است، اما در حمايت از حركتي كه شمس شروع كرده، برايش برنامه ريزي كرده ام و به محل تحصن مي روم و به جرئت مي گويم كه دوستان بزرگ غايب هم به دو علت از حضور امتناع كردند؛ يك گروه تحصن را در شان و حد خود نمي دانستند و دسته ديگر هم حال بلند كردن سر از بالش را نداشتند. در هر صورت نشان مي دهد كه چقدر جمع روزنامه‌نگاران ناهماهنگ و البته مغرور است كه حتي در تجمعات صنف خود حاضر نمي شوند. اميدوارم كه همكاران بسيار بزرگ و ارجمند و معروف ما، تلافي كرده و در تحصن روز يكشنبه آينده، حاضر شوند.

Monday, May 23, 2005

Sunday, May 22, 2005