1384/4/14
سه روز ديگر سالروز توقيف روزنامه" سلام" است. اصلا يادتان بود؟ يادتان مانده كه محكوميت پنج ساله اش هم تمام شده و اجازه چاپ دارد؟ يا بخاطر دغدغه نان شب فراموش كرده ايد؟ مطمئنا آنان كه دغدغه دموكراسي در ايران دارند، فراموش نمي كنند آن روزها را.
امروز بعد از مدتها با پسر موسوي خوئينيها تماس گرفتم. امير مهدي از آن مردان نيك روزگار است كه مدتي افتخار خدمت براي او را داشتم. مدتي كه گذشت، صحبتمان به روزنامه سلام كشيد و اينكه الان فضا براي انتشار مجدد روزنامه مناسب است و من عقيده دارم با فضايي كه ايجاد شده، به سلامي ديگر نياز فراوان است و جامعه مي طلبد. اما پسر حاج آقا مي گويد كه حاجي نظر ديگري دارد.
او مي گويد: از زماني كه محكوميت روزنامه پايان يافته تا به امروز، بسياري به حاج آقا چنين پيشنهادي را داده اند كه اغلب در زمان انتشار روزنامه اي از سوي جبهه مشاركت بوده كه حاج آقا دليل مي آوردند كه همان انتظاري كه ايشان از روزنامه سلام دارند، فلان روزنامه برآورده كرده است. ديگر چه نيازي به سلام است.
به نظرم آن زمان، پاسخ موسوي خوئيني ها نوعي دست به سر كردن بوده كه مي خواسته فعلا متقاعدشان كند كه بيش از حد اصرار نكنند اما امروز كه روزنامه مشاركتي ها را هم تعطيل كرده اند، جالب مي شود دليل اصلي مخالفت حاج آقا موسوي را جويا شويم.
البته امير مهدي امروز از طرف پدر پاسخ نداد و مدام مي گفت گمان مي كنم؛ به خنده هم مي گفت پدر نه تنها در عالم سياست سكوت كرده، بلكه در منزل هم سكوت اختيار مي كند و در مباحث خانواده شركت نمي كند. ولي در مجموع پسر بر اين اعتقاد است كه پدر فضاي امروز ايران را بسيار متفاوت با سالهاي اول دهه هفتاد مي داند و كاركردي تاثيرگذار همانند آن سالها براي روزنامه سلام ديگر نمي بيند. او مي گويد كه حاج آقا بارها در لابهلاي حرف هايش اين را گفته و گذشته و بيشتر از اين راجع به مسئله نمي گويد؛ اين روزها سخت مي شود از حاج آقا جواب گرفت.
گفت وگويم با اميرمهدي چون تلفني بود و به درازا كشيد، كامل متمركز نبود و من هم حين كار بودم اما صحبت هاي جالبي كرد پسر. جانانه حرف زد؛ انتقادهايش كاملا به جا بود. متاسفانه چون گفت وگوي رسمي نبود، اجازه بيانشان را ندارم و مي گذرم ولي يك نكته از صحبت هايش را نمي توان نگفت؛ آنجا كه وقتي پرسيدم آيا سكوت بيش از حد حاج آقا به نوعي انزوا و انفعال نمي انجامد، ايشان پاسخ داد كه حاج آقا منفعل نشده اند و نخواهند شد و مطمئن باش آنجا كه احساس كنند براي پيشرفت اصلاحات و دموكراسي در ايران موثر هستند، وارد عرصه مي شوند اما زمانش را نپرس كه من هم نمي دانم چه موقع سكوت را مي شكنند.
سه روز ديگر سالروز توقيف روزنامه" سلام" است. اصلا يادتان بود؟ يادتان مانده كه محكوميت پنج ساله اش هم تمام شده و اجازه چاپ دارد؟ يا بخاطر دغدغه نان شب فراموش كرده ايد؟ مطمئنا آنان كه دغدغه دموكراسي در ايران دارند، فراموش نمي كنند آن روزها را.
امروز بعد از مدتها با پسر موسوي خوئينيها تماس گرفتم. امير مهدي از آن مردان نيك روزگار است كه مدتي افتخار خدمت براي او را داشتم. مدتي كه گذشت، صحبتمان به روزنامه سلام كشيد و اينكه الان فضا براي انتشار مجدد روزنامه مناسب است و من عقيده دارم با فضايي كه ايجاد شده، به سلامي ديگر نياز فراوان است و جامعه مي طلبد. اما پسر حاج آقا مي گويد كه حاجي نظر ديگري دارد.
او مي گويد: از زماني كه محكوميت روزنامه پايان يافته تا به امروز، بسياري به حاج آقا چنين پيشنهادي را داده اند كه اغلب در زمان انتشار روزنامه اي از سوي جبهه مشاركت بوده كه حاج آقا دليل مي آوردند كه همان انتظاري كه ايشان از روزنامه سلام دارند، فلان روزنامه برآورده كرده است. ديگر چه نيازي به سلام است.
به نظرم آن زمان، پاسخ موسوي خوئيني ها نوعي دست به سر كردن بوده كه مي خواسته فعلا متقاعدشان كند كه بيش از حد اصرار نكنند اما امروز كه روزنامه مشاركتي ها را هم تعطيل كرده اند، جالب مي شود دليل اصلي مخالفت حاج آقا موسوي را جويا شويم.
البته امير مهدي امروز از طرف پدر پاسخ نداد و مدام مي گفت گمان مي كنم؛ به خنده هم مي گفت پدر نه تنها در عالم سياست سكوت كرده، بلكه در منزل هم سكوت اختيار مي كند و در مباحث خانواده شركت نمي كند. ولي در مجموع پسر بر اين اعتقاد است كه پدر فضاي امروز ايران را بسيار متفاوت با سالهاي اول دهه هفتاد مي داند و كاركردي تاثيرگذار همانند آن سالها براي روزنامه سلام ديگر نمي بيند. او مي گويد كه حاج آقا بارها در لابهلاي حرف هايش اين را گفته و گذشته و بيشتر از اين راجع به مسئله نمي گويد؛ اين روزها سخت مي شود از حاج آقا جواب گرفت.
گفت وگويم با اميرمهدي چون تلفني بود و به درازا كشيد، كامل متمركز نبود و من هم حين كار بودم اما صحبت هاي جالبي كرد پسر. جانانه حرف زد؛ انتقادهايش كاملا به جا بود. متاسفانه چون گفت وگوي رسمي نبود، اجازه بيانشان را ندارم و مي گذرم ولي يك نكته از صحبت هايش را نمي توان نگفت؛ آنجا كه وقتي پرسيدم آيا سكوت بيش از حد حاج آقا به نوعي انزوا و انفعال نمي انجامد، ايشان پاسخ داد كه حاج آقا منفعل نشده اند و نخواهند شد و مطمئن باش آنجا كه احساس كنند براي پيشرفت اصلاحات و دموكراسي در ايران موثر هستند، وارد عرصه مي شوند اما زمانش را نپرس كه من هم نمي دانم چه موقع سكوت را مي شكنند.