Saturday, August 13, 2005

توضيح

زيرنويس يكي از عكس‌هاي مربوط به تجمع مقابل بيمارستان ميلاد عد‌ه‌اي از دوستان را خشمگين كرده كه چرا زير‌سئوال بردم امضاكنندگان فراخوان را.
در جواب اين دوستان بايد عرض كنم كه نه تنها اين آخرين بار نخواهد بود، بلكه نسبت به اين مسائل در آينده حساسيت بيشتري نشان خواهم داد. آقاياني كه پاي فراخوان را امضا مي‌كنند، نسبت به تعهدي كه مي‌دهند بايد پايبند باشند. وگرنه كه مي شود بي نهايت امضا گرفت. هدف از فراخوان، ملاقات با گنجي بود كه روز و ساعت هم در آن قيد شده بود. صدوشصت نفر از چهره‌هاي برجسته سياسي و فرهنگي آن را امضا كرده بودند. اما چند نفر بيشتر تشريف نياوردند. باور كنيد حرف‌هايي كه در مقابل بيمارستان از مردم به گوشم مي خورد مرا مي آزرد. ارتباطي به من نداشت حرف‌ها ولي از گلايه‌هايي كه از روشنفكران و دوستان گنجي مي‌شد، خجالت مي كشيدم. دائم زمزمه مي‌كردند كه پس فلاني كو؟ چرا آقاي فلان نيامده؟ چرا خانم فلاني غيبت دارد؟
به نظرم اين نوع برخوردها در واقع توهين به مردم است. آن وقت مي نشينيم و داد مي زنيم كه چرا همواره از جانب مردم پس زده مي شويم؛ چرا مردم به روش اصلاح‌طلبانه‌مان توجهي نمي كنند؟ ما خودمان اين بي اعتمادي را گسترش داديم و مي‌دهيم. در فراخوان اول براي ملاقات با گنجي بي اعتمادي آورديم، خوب، باشد، مطمئنا براي فراخوان‌هاي بعدي بي توجهي مي بينيم. مگر اينكه تا دير نشده جبران كنيم.
ضمنا اين نكته را هم بنويسم كه چند كامنت از پست‌هاي قبلي را پاك كردم. متاسفانه بعضي‌ها وبلاگستان را محله‌شان مي‌پندارند كه سر كوچه‌اش بايستند و فحش‌هاي ركيك به اين و آن بدهند.