1383/09/04
بالاخره کارم کمی سبک تر شده است و می توانم به وبلاگم بیشتر برسم. البته اگر مجدد کاری پیش نیاید. در مطالب گذشته چندین بار عنوان کردم که گرفتارم و مشغول انجام پروژه ای جدید. اما درباره پروژه ها صحبتی نکردم که قصد دارم در این نوشته چند خطی درباره پروژه اخیرم که به نظرم یکی از مهمترین پروژه ها در مطبوعات ایران است، بنویسم.
از سالها قبل روزنامه ها و مجلات برای اینکه بابت لیتوگرافی و چاپشان هزینه هنگفتی نپردازند، به تکاپو افتادند و دنبال چاره می گشتند. من در آن زمان روشی را که از سالهای دور برای چاپ های سنتی مرسوم بود را با چند تغییر ابزاری زنده کردم و روش جدیدی ابداع که در آن زمان بسیاری از روزنامه ها و مجلات توانستند خروجی ارزان قیمتی داشته باشند. اما آن روش تا حدودی وقت گیر بود و احتیاج به حوصله و دقت فراوان داشت. خب کسانی که در مطبوعات کار می کنند می دانند که زمان چقدر ارزش دارد. هر مقدار که بتوانی روزنامه را سریع تر به چاپخانه برسانی به همان میزان در توزیع و فروشش موفق تری.
اما پروژه جدید را که نامش را بردم، تکامل یافته همان ابداع قبلی ام است ولی با ویژگی های بسیار متفاوت و بیشتر: اول اینکه صرفه جویی اقتصادی آن به صدها میلیون تومان در سال برای یک روزنامه می رسد. (مثل روزنامه ای در حد و اندازه شرق که تمام رنگیست و 24 صفحه) این روش، برای دو روزنامه ای که در آن کار می کنم، سالیانه 130 میلیون تومان صرفه جویی اقتصادی دارد. دیگر ویژگی این روش، دقت بسیار زیاد آن است که احتیاج به دقت انسانی ندارد. و آخر اینکه زمان کمی را طلب می کند و در کمترین مدت، روزنامه ای با کفیت مطلوب چاپ می شود که این بخش- یعنی زمان- برای مطبوعات بسیار اهمیت دارد.
راستش را بخواهید این روشی که ابداع کردم، نمونه خارجی ندارد و کسی تا به حال نتوانسته با دستگاهی ارزان قیمت و اساسا قابل استفاده برای کارهای دیگر، چنین استفاده ای کرده باشد. حتی شرکت وارد کننده دستگاه مورد استفاده در پروژه، بابت استفاده خاص از این دستگاه ابراز شگفتی کرده و اطمینان داده است که با دستگاهشان در دنیا تا آنجا که خبر دارد و با شرکت سازنده در اروپا صحبت کرده، چنین کاری صورت نگرفته است.
به هر حال از ابداع این روش بسیار خوشحالم؛ نه برای اینکه من این کار را کرده ام بلکه برای نشریات که بابت لیتوگرافی و چاپ و کاغذ، هزینه های شش- هفت رقمی متقبل می شوند و دائم در عذاب اند. به همین خاطر هم قصد دارم با انجمن صنفی روزنامه نگاران صحبت و اعلام آمادگی کنم تا از طریق آنها، هر مجله و روزنامه ای که تمایل داشت، با طرفیت انجمن صنفی و عقد قرارداد از طرف انجمن این پروژه را برایشان راه اندازی کنم که مطمئن هستم کمک بسیار بزرگی خواهد بود به روزنامه ها و نشریات علاقه مند.
خب بقیه اش را باید صبر کرد و دید که انجمن مرا در اجرای این پروژه به صورت انبوه یاری می کند یا نه، با همان دو روزنامه که مشغولشان هستم کارم را ادامه دهم. من که قصدم تنها خدمت است؛ باقیش دیگر با...
از سالها قبل روزنامه ها و مجلات برای اینکه بابت لیتوگرافی و چاپشان هزینه هنگفتی نپردازند، به تکاپو افتادند و دنبال چاره می گشتند. من در آن زمان روشی را که از سالهای دور برای چاپ های سنتی مرسوم بود را با چند تغییر ابزاری زنده کردم و روش جدیدی ابداع که در آن زمان بسیاری از روزنامه ها و مجلات توانستند خروجی ارزان قیمتی داشته باشند. اما آن روش تا حدودی وقت گیر بود و احتیاج به حوصله و دقت فراوان داشت. خب کسانی که در مطبوعات کار می کنند می دانند که زمان چقدر ارزش دارد. هر مقدار که بتوانی روزنامه را سریع تر به چاپخانه برسانی به همان میزان در توزیع و فروشش موفق تری.
اما پروژه جدید را که نامش را بردم، تکامل یافته همان ابداع قبلی ام است ولی با ویژگی های بسیار متفاوت و بیشتر: اول اینکه صرفه جویی اقتصادی آن به صدها میلیون تومان در سال برای یک روزنامه می رسد. (مثل روزنامه ای در حد و اندازه شرق که تمام رنگیست و 24 صفحه) این روش، برای دو روزنامه ای که در آن کار می کنم، سالیانه 130 میلیون تومان صرفه جویی اقتصادی دارد. دیگر ویژگی این روش، دقت بسیار زیاد آن است که احتیاج به دقت انسانی ندارد. و آخر اینکه زمان کمی را طلب می کند و در کمترین مدت، روزنامه ای با کفیت مطلوب چاپ می شود که این بخش- یعنی زمان- برای مطبوعات بسیار اهمیت دارد.
راستش را بخواهید این روشی که ابداع کردم، نمونه خارجی ندارد و کسی تا به حال نتوانسته با دستگاهی ارزان قیمت و اساسا قابل استفاده برای کارهای دیگر، چنین استفاده ای کرده باشد. حتی شرکت وارد کننده دستگاه مورد استفاده در پروژه، بابت استفاده خاص از این دستگاه ابراز شگفتی کرده و اطمینان داده است که با دستگاهشان در دنیا تا آنجا که خبر دارد و با شرکت سازنده در اروپا صحبت کرده، چنین کاری صورت نگرفته است.
به هر حال از ابداع این روش بسیار خوشحالم؛ نه برای اینکه من این کار را کرده ام بلکه برای نشریات که بابت لیتوگرافی و چاپ و کاغذ، هزینه های شش- هفت رقمی متقبل می شوند و دائم در عذاب اند. به همین خاطر هم قصد دارم با انجمن صنفی روزنامه نگاران صحبت و اعلام آمادگی کنم تا از طریق آنها، هر مجله و روزنامه ای که تمایل داشت، با طرفیت انجمن صنفی و عقد قرارداد از طرف انجمن این پروژه را برایشان راه اندازی کنم که مطمئن هستم کمک بسیار بزرگی خواهد بود به روزنامه ها و نشریات علاقه مند.
خب بقیه اش را باید صبر کرد و دید که انجمن مرا در اجرای این پروژه به صورت انبوه یاری می کند یا نه، با همان دو روزنامه که مشغولشان هستم کارم را ادامه دهم. من که قصدم تنها خدمت است؛ باقیش دیگر با...