Wednesday, December 15, 2004

بیش از این بازش نکنید

1383/9/25

" بیش از این بازش نکنید." فکر می کنید این جمله از کیست؟ از مرد عادلی ست که بر صندلی ریاست مجلس هفتم نشاندنش تا چهار سال هر آن چه پدر تصمیم گرفت- پسر که نه- برادر گونه به مجلس تزریق کند. در جواب به چه کسی گفت؟ به نماینده بروجرد گفت که با عصبانیت بر یکی از پینه بسته های اصولگرای مجلس که برادرش تا به امروز معلوم نیست در چه راهی قصد دزدیدن دختر جوانی را داشته است، می تاخت.

یحیوی نماینده بروجرد که سعی داشت لحنی تند داشته باشد، در تذکری به هیات رئیسه مجلس خواستار پی گیری و رسیدگی جدی به موضوع شد و در پایان سخنانش در مجلس این سئوال را مطرح کرد که چرا فردی که دوبار محکومیت و محرومیت قضایی دارد، محافظ نماینده ای می شود و کارت و اسلحه به او تحویل داده می شود. البته این سئوال بی جواب نماند و عادل خان مجلس هفتم با بیانی محتاط ازو خواست که موضوع را بیش از این باز نکند. چون توپ در زمین خودیست و اگر بنا کنند که عدالت را رعایت کنند، آبروی خویش را هم باید لکه دار کنند.

موضوع دختر ربایی یک محافظ مومن در حالی فاش شد که پینه بسته های راه یافته مجلس هفتم در جشن و پایکوبی به ثمر رسیدن توطئه ای بودند که به قول حق شناس- معاون امور مجلس وزارت ارشاد- از مدتها قبل در تدارکش بودند. پروژه ای که برایش طرح ریزی کرده و به مزدورانشان امر کرده بودند که به طور غیر قانونی از یک صحنه بازبینی برای مسئولان و هیات داوران جشنواره تئاتر ایران، تصاویر و فیلم های مورد دلخواه خود را برداشت کنند تا بتوانند میان مسئولان و شخصیت های دینی و فرهنگی به طور سازمان یافته توزیع کرده و جوسازی کنند. و همان طور که عکس هایش هم منتشر شد، در مجلس بنشینند و با ولع تمام به بررسی آن بپردازند و هیهات کنند که در دولت خاتمی تا آخرین روزهایش فساد ترویج می شود و وزیر و معاونانشان هم می نشینند و تشویقشان می کنند.

نشانی اش را هم می توان از یادداشت روز یکشنبه روزنامه کیهان به قلم شریعتمداری گرفت که دولت خاتمی را با دولت وقت شاه یکی دانست و جشنواره اخیر را با جشن هنری شیراز آن زمان مقایسه کرد. شریعتمداری در یادداشت خود، تاج دار حکومت را مشخص نکرده است اما ندا داده است که همان طور که جشن شیراز در زمان شاه سرآغاز جنبش اعتراضی مردمی شد، این جشنواره ها هم می تواند جرقه ای برای به صحنه آمدن نیروهای مردمی باشد. سخنی که آیت الله مکارم شیرازی هم روز بعدش بیان کرد و هشدار داد که در صورتی که جلوی فساد در کشور گرفته نشود، مردم خود به صحنه خواهند آمد.

و به دنبال آنان، سخنگوی قوه قضاییه هم با صراحت هدف اصلی پروژه هایی را که بعضا هر چند وقت پشت مراسم و یا مجلسی طرح ریزی و اجرا می شود را روشن ساخت و در نشست هفتگی، به خیال خودش جامعه را خبر کرد که حواسمان جمع است و لحظه ای عقب ننشسته ایم و همچنان میدان داریم؛" بعضی از آقایان فکر می کنند مملکت از دستمان در رفته است و می خواهند مسئولان نظام را تست بزنند. اما بدانند که مسئولان هشیارند و اجازه نخواهند داد تا عده ای هر کار که دلشان خواست انجام دهند."

علی ای حال چرخ پروژه ای که باید از جشنواره تئاتر ایران ساخته می شد، در رفت و مومنی از تبار بی تباران، نتوانست جلوی هوس بالا زده را بگیرد و با زور اسلحه سعی کرد دختری دانشجو را به خلوت برد تا بعد که آن کار دیگر را کرد، جان عریانش را قطعه قطعه در بیابان رها کند و با افتخار بگوید سزای مفسد فی الارض چنین است. اما نشد و چقدر بدشانس بود این محافظ مومن که دختری را نشانه گرفت که سری نترس داشت و با جرئت و جسارتش باعث شد تا روزنامه جمهوری اسلامی قاضی بازداشت کننده محافظ مومن را شجاع بنامد. به حتم اگر جسارت دختر نبود و جانش گرفته شده بود تا شاهد دادگاه نباشد، به جای قاضی دادگاه، محافظ مومن، شجاع خوانده می شد و خون دختر مباح.

دختر جوان ناخواسته پروژه سازمان یافته محافظه کاران را نیمه کاره گذاشت و تا حدود زیادی زهرش را گرفت و توطئه، تنها به بازداشت 24 ساعته و برکناری چند مدیر و معاون ختم شد وگرنه که قصد بود از آن پیراهن عثمانی درست شود که دولت که می ماند برای باند شریعتمداری، فشار اجتماعی را دو برابر و با حکمی تمام فرهنگسراها و جشنواره های فرهنگی– هنری را تعطیل کنند. کاری که مدتهاست در سر دارند و می خواهند در دولت خاتمی اجرایش کنند تا بگویند آنقدر در این دولت فساد شد تا مجبور به بستنش شدیم. و بازگشایی اش را به دولت مورد نظر آتی خود واگذارند تا در کنار رفاه نسبی اقتصادی که در دستور دارند، به تبلیغ برای حکومت یکدست خود بپردازند. درست همان کاری را که با خرید خدمت سربازی کردند و به مجلس ششم اجازه ورود به این وادی را ندادند تا در دولت بعدی به اجرا گذارند و به مردم حالی کنند که اگر قرار باشد کاری برایتان صورت گیرد، این کار از دست ما ساخته است و اصلاح طلبان و غیره هیچ کاره اند.

همان طور که عادل خان و دارودسته اش می خواهند و به نماینده بروجرد هم تذکر دادند که زیاد بازش نکند تا اگر قسمتی شد، در خلوت خویش- مثل همیشه- خود چنین خواهند کرد، ما نیز بیش از این بازش نمی کنیم. یعنی نمی توانیم که ما خود نیز از نظر حکومت، جمله مفعولانیم.