Wednesday, April 13, 2005

جهنم را دوست دارم

84/1/24
از یک ماه مانده به عید تا امروز، در تهران قحطی میوه شده. قیمت یک کیلوگرم گوجه فرنگی برابر با دوکیلو موز شده که خب، موز در ایران تقریبا گران ترین میوه محسوب می شود. ببینید چه خبر است!
تمامی میادین میوه و تره بار در تهران خالی مانده اند و میوه ای برای عرضه ندارند. دولت تازه فهمیده میوه دست دلالان و واسطه است. سال گذشته تولید مرکبات طبق اعلام دولت، افت چشمگیری داشت. چرا؟ دلیلش واضح است که در چند سال گذشته دولت نمی دیده و امسال تازه دریافته که از کجا می خورد؛ باورش مشکل است، اما تنها 20 درصد فروش پرتقال به باغداران و صاحبان زمین و درخت می رسد. پرتقال کیلویی 1000 تومان در بازار میوه و تره بار شهرداری - اگر باشد- عرضه می شود، حال آنکه واسطه پرتقال را بر درخت، کیلویی 150 تا 200 تومان می خرد؛ مابقی دست به دست می شود تا قیمت اش به چهار رقم می رسد. آن وقت شهرداری و دولت اساس تاسیس میادین میوه را عرضه مستقیم گذاشته اند.
دو ماه اول هر سال را وضعیت بحرانی میوه می دانند، اما امسال دیگر غوغایی شده و دلالان و محتکران، بدون نظارتی، هر کار که خواسته اند، کرده اند و جهنمی در تهران بوجود آورده اند.
راستی در جهنم که میوه نیست، چه کنیم؟ فکر می کنم در این دنیا باید قید میوه را بزنیم و دم کردمردی را ببینیم و مزدش را هم در همین دنیا پرداخت کنیم تا در آن دنیا به طریقی از راه کوه، از جهنم به بهشت مان برد؛ "مگه نه؟"
اما نه؛ مزاح کردم. جهنم را بیشتر دوست دارم. به جد می گویم، من که شور ديدن شاملو و طبری و گلشیری ها را با هیچ "چیز" معامله نخواهم کرد.